دریادریا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دریا عشق مامان و بابا

بدون عنوان

خدارو شکر بالاخره بعد از یک هفته سرماخوردگیه دخملم تموم شد یه سرماخوردگیه ویروسی تب دار لعنتی !!!!!! حسابی دختر منو بداخلاق و بی حوصله کرده بود ... دخمل من  عادت نداره تو سرمای زمستون زیاد بیرون بره منم تو این دو هفته زیاد این ور اون ور بردمت باعث شدم سرما بخوری مامانی ازت معذرت میخواد دخمل من خیلی ناز و شیطون شدی ، دوست داری با همه چی بازی کنی جز اسباب بازیات!!! با دسته کلید بازی می کنی با شکلات بازی می کنی با کنترل تی وی بازی می کنی عاشق باتریاش هستی ولی توجهی به اسباب بازیات نمی کنی عاشق کثیف کاری با بشقاب غذات هستی هر روز چند دست لباس عوض می کنم با بزرگتر شدنت شلوغ تر و پر سروصداتر می شی من عاش...
27 دی 1390

بدون عنوان

دریای من سه روزه تب کرده . خیلی بی حوصله و بی حال شده خدایا زوده زود خوبش کن ...
20 دی 1390

هفت ماهگیه دریا و تولد من

عزیز دلم هفت ماهگیت مبارک ، هفت ماه مثل برق و باد گذشت هفت ماه شیرین ، هفت ماه زیبا با تو دخملم. مامانی عاشقته . مامانی نفسش به نفست بنده ... عزیزم امسال اولین تولدمه که تو بغل مامانی هستی وقتی کیکمو میبریدم یک عالمه آرزوهای خوب برات کردم ... دریای مامان تازگیا خیلی شیطون شدی خوب بلدی با خنده های شیرینت همه رو عاشق خودت کنی . هرجا میریم اونقدر خونگرمی که با هیچ کس غریبی نمیکنی تو بغل همه میری به همه می خندی با همه بازی میکنی همه هم عاشقت میشن ... عزیزم به زودی میام از شیرین کاریات می نویسم ... دریای هفت ماهه:       ...
15 دی 1390

اولین زمستان با دریا

دخمل مامان هوا بدجور سرد شده آخه زمستون اومده مامانی این روزا دیگه پیاده نمی برمت بیرون فقط با ماشین میریم فقط به خاطر تو دختر نازم تا خدایی نکرده یه وقت سرما نخوری ... دخمل مامان یک هفته دیگه هفت ماهش تموم میشه ماشاالله دختر بزرگی شدی کم کم باید مامانی رو کمتر اذیت کنی کمتر گریه کنی جیغ نزنی خوب غذا بخوری دریای مامان تازگیا خوب بلدی دل همه رو ببری خوب بلدی با شیطونیات با ختده های خوشگلت مامان جون و باباجون و خاله جون رو عاشق خودت کنی تو عشق همه مایی   دریای من تو چله زمستون : ...
5 دی 1390
1